مهدویت در قرآن :
سه دسته آیات در قرآن کریم در زمینهٔ مهدویت و امام زمان (ع) وجود دارد. دستهٔ اول که بخش مهمی است آیاتی است که به طور کلی اتمام نور خدا و جریان نور خدا در عالم را بیان میفرماید. دستهٔ دوم آیاتی است که از عاقبت خوش دنیا و پایان زیبای زمین خبر میدهد. و دستهٔ سوم آیاتی است که از برنامهٔ امام زمان (ع) و اصحاب و یاران او و برنامههایی که انجام میدهند سخن میگویند.
وعده اتمام نور الهی :
اما در دسته اول از آیات مهدویت که دربارهٔ اتمام نور الهی است چند آیه میباشد که از جمله این آیهٔ شریفه است که میفرماید:
﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾
مىخواهند نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، ولی خدا ابا دارد جز اینکه نور خود را به نهایت و به اتمام برساند هر چند کافران را خوش نیاید.
همین عبارت را با کمی تفاوت در سورهٔ صف بیان میفرماید:
﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾
میخواهند نور خدا را به دهانهای خود خاموش کنند ولی خدا نور خود را به اتمام میرساند اگرچه کافران نخواهند و دوست نداشته باشند.
توضیح این که خدای رحمان با ارسال پیامبران نور خود و نور الهی را به بشریت ارزانی داشت. قرآن نور است. در تورات و انجیل میفرماید «فِیهِ نُورٌ». پیامبر اکرم (ص) نور است. ائمهٔ هدی (ع) و اولیاء خدا نورها و یا مثلهای نور الهی هستند. اولین شریعتی را که قرآن تصریح میکند حضرت نوح (ع) است.
﴿شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىٰ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسىٰ وَ عِیسىٰ﴾
براى شما (جامعه بشرى) از دین (آسمانى) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو (آخرین صاحب شریعت) وحى کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسى و عیسى (صاحبان شرایع فیما بین) توصیه نمودیم.
گویا از زمان حضرت نوح (ع) رسمیتی در دین الهی پیدا شده است. در این آیه میفرماید که خداوند دین را برای شما تشریع کرد آن دینی را که به نوح سفارش کردیم و این قرآن و دینی را که به تو نازل کردیم و آنچه را که به حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) سفارش کردیم.
اینها انوار الهی را به بشریت ارائه کردند. حضرت نوح (ع) نهصد و پنجاه سال پیامبری کردند جز عدهٔ کمی به او ایمان نیاوردند.
﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً﴾
و همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنها نهصد و پنجاه سال درنگ نمود.
در جای دیگری میفرماید که جز اندکی به او ایمان نیاوردند: «ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلیلٌ» که در تاریخ هفتاد تا هشتاد نفر نوشتند. نتیجه هم این شد که بعد از این همه زحمات و مرارتها این جمع مؤمن جدا شدند و در کشتی نجات قرار گرفتند و بقیه غرق شدند. یعنی کلاس درس تعطیل شد. در زمان حضرت ابراهیم خلیل (ع) دین خدا پیشرفت بیشتری کرد.
حضرت ابراهیم (ع) همزمان مأمور بودند در دو منطقه دین الهی را پیش برند. در حجاز خانهٔ کعبه را بنا کردند و در نسل حضرت اسماعیل (ع) اسلام کنونی ما را پایهگذاری کردند که در حقیقت ما پیرو آیین حضرت ابراهیم (ع) هستیم که به دست پیامبر اکرم (ص) کامل شد و جهانی شد. در فلسطین در نسل حضرت اسحاق (ع) نیز دین الهی را رایج کردند که شریعت حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) در آن جا ظهور کرد.
توفیقاتی که انبیاء الهی داشتند محدود بود. گرچه حضرت ابراهیم (ع) پیشرفت بیشتری داشت اما مقاومت سران قبائل، مقاومت مستکبرین، دنیامداران مانع پیشرفت انبیاء میشد. حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از فرعونیان نجات داد ولی خود آنها بلایی بودند بر جان حضرت موسی (ع) که خطاب به بنی اسرائیل میفرماید:
﴿یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ﴾
شما برای چه مرا میآزارید، شما که میدانید من پیغمبر خدا به سوی شما هستم؟
حضرت عیسی (ع) نیز به همین صورت. بیشترین توفیق را در بین پیامبران در زمان خودشان پیامبر اکرم (ص) داشتند و نزدیک بود که با برنامهریزیهای رسول خدا (ص) اسلام جهانی شود. ولی هواها و هوسها راه را عوض کرد.
قرآن کریم در سورهٔ مریم بعد از ذکر بعضی از انبیاء الهی و فعالیتهای ایشان نتیجه را این طور بیان میفرماید:
﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا﴾
سپس در پى آنها جانشینانى آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوتهاى (نفس) پیروى کردند، پس به زودى (سزا و کیفر) گمراهى خود را خواهند دید.