مهارت های زندگی – دکتر رفیعی – رمضان | سحر سیزدهم – بخش دوم
در سحر سیزدهم ماه مبارک رمضان،حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی به ادامه دوازده گام مهارتی برخورد با یک فرد خاطی می پردازد.
گام هفتم” ایجاد امید ” که بسیار مهم است.
نوجوان بودم، امام جمات مسجد محله مون که پیرمردی بود؛ یک کسی خدمت ایشان آمد و گفت: حمد سوره می خواهم بخوانم. ایشان هم پیر بود، یک حمد و سوره با تقریبا هفت الی هشت غلط خواند، پیرمرد یک تحملی کرد و گفت:دیگه فایده ندارد.در حالی که یک کلمه اش هم درست میشد، یک کلمه است.
ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ
ترحم کن به کسى که سرمایه اش امید به توست.
(فرازی از دعای کمیل)
آدم بی امید مانند ماشین بی موتور، هواپیمای بی خلبان، مثل کشتی بدون ناخدا است.
یا بُنَیَّ ، لا تُؤیِسْ مُذنِبا، فَکَم مِن عاکِفٍ على ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بخَیرٍو کَم مِن مُقبِلٍ على عَمَلِهِ مُفسِدٌ فی آخِرِ عُمُرِهِ!
امیرالمؤمنین(ع) به امام حسن(ع) میفرمایند: هیچ گنهکاری را مأیوس نکن. چه خطاکارانی که عاقبت بخیر شدند.وچه خوبانی که عاقبت به شر شدند.
سَحَرِیِ فرعون، جادوگران،مذنبین، مشرکین و کسانی که فرعون را خدا می دانستند آخر عاقبتشان چی شد؟
این افراد چگونه بعداً آمدند و به موسی پیوستند که فرعون گفت : دست و پاهاس شما را هم قطع می کنم. گفتند:انجام بده، ما دست از موسی برنمی داریم؛ این یک نمونه.
نمونه دوم که تاریخی است ” حر بن یزید ریاحی ”
اگر من و شما هم بودیم وقتی حر راه را برای امام حسین(ع) بست، ناراحت می شدیم وحتی ممکن بود برخوردم بکنیم.
ما ببین چگونه عاقبت بخیر شد.
عالم بزرگ مرحوم آیت الله العظمی حکیم علی الله مقام الشریف آمد سر قبر حر و گفت: آقای حر من یک عالم هستم و میلیون ها یا هزاران مقلد شاگرد دارم سیدم و کلی مقلد دارم، چرا باید من بیام اینجا گردن کج کنم قبرشما و سلام بدم؛
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین
وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
شما یک چیزی داری که من ندارم. حسین شما را قبول کرد؛ اما نمی دانم من را قبول می کند یا…
تو خود عاقبت بخیر شدی؛ من نمی دانم عاقبتم چه می شود.
شدید.
در همین انقلاب خودمان شخصی به نام طیب حاج رضایی خدا که خدا رحمتش کند.
لات میدان تهران چطور شد الان قبرش در حرم شاه عبدالعظیم است. امام را هم ندیده.
امام یک بار که در تهران بودند؛ سر قبرش آمدند.
برعکس آن هم وجود دارد. بَرسیسای با هفتاد سال عبادت.
کَمَثَلِ ٱلشَّیطَنِ إِذ قَالَ لِلإِنسَنِ ٱکفُر (آیه۱۶ سوره حشر)
کافر شد.
بلعم باعورا(علمای بنی اسرائیل) در سوره اعراف به آن به مثل کلب(سگ) اشاره شده است.
دو کلمه در قرآن داریم که خیلی روش فکر کنیم.
یکی “حبط” و دیگری “تکفیر”
شانزده مرتبه در قرآن آمده است که یعنی ممکن است یک وقتی تمام اعمال خیر کسی از بین برود و تکفیرهم یعنی ممکن است یک وقتی تمام اعمال بد کسی از بین بسوزد و از بین برود.
یک روزی مولی الموحدین امیرالمومنین شهید رمضان علیه آلاف التحیه و الثنا آمدن در مسجد و رو به اصحاب فرمودند: چه کسی میداند امیدوار کننده ترین آیه در قرآن چیست؟
افراد جواب دادند.
یکی گفت آقا این آیه ” و لسوف یعطیک ربک فترضی ” (آیه در مورد حق شفاعت و امیدوار کننده است.)
حضرت فرمودند: نه، منظورم این نبود.
یک کسی گفت:مثلا آیه ” قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ”
حضرت علی(ع)فرمودند: نه.
گفتند:آقا خودتان بفرمایید.
فرمودند:
وَأَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ (آیه۱۱۴ سوره هود)
به نماز اهمیت بدهید. نماز سیئات شما را می شوید و از بین میبرد.
(نمازی که به همراه توجه و دقت و سروقت خوانده شود تا حقش ادء شود.)
در آیه۵۴ سوره عنکبوت :
إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر
ما معتقدیم به تغییر سرنوشت آدم ها.
قرآن می فرماید:
إنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ(آیه۱۱ سوره رعد)
یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را (به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت)تغییر نمی دهد؛ تا آنکه آنان آنچه را (از صفات خوب و رفتار شایسته و پسندیده) در وجودشان قرار دارد به زشتی ها و گناه تغییر دهند.
بنابراین دائماً نگران پایان کار باشید.
مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی در کتاب بهار، یک بابی برای این باز کرده است.
لا یَزالُ المؤمنُ خائفا من سُوءِ العاقِبَهِ، لایَتَیقّنُ الوُصولَ إلى رِضْوانِ اللّه ِ حتّى یکونَ وَقتُ نَزْعِ رُوحِهِ وظُهورِ مَلَکِ المَوتِ لَهُ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مؤمن پیوسته از بدفرجامى هراسان است و تا زمان جان کندن و ظاهر شدن ملک الموت بر او یقین ندارد که به رضوان الهى خواهد رسید.
امید هم برای خودمان و هم برای کسی که خطا کرده است؛ یکی از گام های برخورد با خطا کار است.
چندی قبل یکی از مدیران کل یکی از استان های زندان ها که من گاهی به زندان ها میروم؛ من را دید و گفت:آنقدر بحث ” امید داشتن ” در آن روز در زندان تاثیرگذار بود.
در نهج البلاغه حضرت علی(ع) آمده است که فقیه کسی است که به طرف مقابل نه امید کاذب بدهد و نه مأیوس کند.
ایاک و الرجاء الکاذب
بپرهیز از امید غیرواقعى و کاذب
قُلْتُ لَهُ قَوْمٌ یَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِی وَ یَقُولُونَ نَرْجُو فَلاَ یَزَالُونَ کَذَلِکَ حَتَّى یَأْتِیَهُمُ اَلْمَوْتُ فَقَالَ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ یَتَرَجَّحُونَ فِی اَلْأَمَانِیِّ کَذَبُوا لَیْسُوا بِرَاجِینَ مَنْ رَجَا شَیْئا طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَیْءٍ هَرَبَ مِنْهُ .
کسی آمد خدمت امام صادق(ع) و عرض کرد: مردمى هستند که گناه مى کنند و مى گویند ما به لطف خدا امیدواریم،و همواره چنین اند تا مرگشان فرا مى رسد،فرمود: اینها مردمى هستند که در آرزوها مى لولند،اینها دروغ مى گویند و امیدوار نیستند، هر کس به چیزى امیدوار باشد آن را طلب مى کند،و هر کس از چیزى بترسد از آن بگریزد.
حضرت ابراهیم علیه السلام تنها غذا نمی خورد؛ و خیلی به مهمان مقید بود.
خیلی دوست داشت سر سفره اش مهمان باشد و مهمان نواز بود. سفره انداخت و مهمانی ندید و غذا نخورد.
به بیرون از خانه آمد و به خود گفت: شاید کسی پیدا شود که سر سفره با او هم غذا شوم.
دید یک آقایی در حال رفتن است.
به او گفت: شما غذا خوردی؟ گفت: نه
مرد نمی دانست ایشان کیست.
حضرت ابراهیم(ع) به او گفت: بیا با هم غذا بخوریم.
گفت: چشم؛چی از این بهتر.
آمد نشست و حضرت ابراهیم(ع) با نام خدا بسم الله الرحمن الرحیم شروع به غذا خوردن کردند.
میهمان بدون نام خدا، غذا را شروع به خوردن کرده بود؛ به او گفت: شما یادی از خدا نمی کنی؟
مرد گفت: خدا کیه! من مشرک و گبرهستم. من اصلا خدا را قبول ندارم.
حضرت ابراهیم(ع) گفت: بلند شود. حالا یک نفرهم پیدا شد، مشرک در آمد.
مرد بلند شد از سر سفره بیرون آمد.
فرشته الهی آمد: ابراهیم این شصت الی هفتاد سال است ما روزی اش را دادیم و به خاطر اینکه مارا قبول ندارد، یک بار روزی اش را قطع نکردیم.
آن وقت تو یک بار خواستی به واسطه من به او غذا بدهی، گفتی : بلند شو!
این بنده من است و همیشه دارد ناهار و شام می خورد؛ و من روزیش را میدهم و تا حالا یک بار این برخورد تو را با او نکردم. خدا به فرعون روزی میداد و حتی حضرت موسی کلیم الله به خدا عرض کرد : خدا روزی او را قطع کن.
خداوند فرمود: موسی من این کار را انجام نیمدهم.
یا دائم الفضل علی البریه
حضرت ابراهیم (ع) دنبال آن آقا دوید و گفت: بیا.
مرد گفت: چی شد ؟ ما را که از خانه ات بیرون کردی.
آمد و خیلی مورد تکریم قرار گرفت.
مردگفت: چی شد؟
گفت: همان خدایی که گفتم یادش کن؛ منو توبیخ کرد.
مرد گفت: چرا
گفت: داستان را شرح داد و شخص ایمان آورد و مسلمان شد.
امام سجاد علیه السلام کنار کعبه دیدن دور یک شخصی جمع شدن و خیلی حال بدی دارد و ناله می کند.
آقا به سمتشان رفت و پرسید: چه خبر است؟ به ایشان چه شده؟ گفتند: مأیوس و ناامید شده است.
حضرت جلو آمدند و فرمودند: چی شده است؟ (تعبیر من است.) گفت: من قاضی بودم و حکم قتل یک بی گناهی را صادر کردم حکم هم اجرا شده است؛ و اینک خانواده اش از من نمی گذرند خدا منو می بخشد؟ من که حتما جهنمی ام.
آقا فرمودند: من از این یأس تو بیشتر از گناهت می ترسم.
خداوند متعال مبدل السیئات بالحسنات است.
امیرالمؤمنین فرمودند: پسرم چقدر خطاکاران نجات پیدا کردند،و برعکس چقدر انسان های درست، خطاکار شدند.
احمد بن هلال پنجاه سفر حج رفت؛ اما در اواخر عمرش، منحرف شد و امام عسکری نفرینش کرد و گفت: خدا تو را نبخشد.
بنابراین خیلی مواظب باشیم.
دو سه تا دعا یاد میدهم؛ خیلی بخونید که عاقبتتون به خیرشود:
۱. یَا اللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ
۲. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(دعای متعلق به ائمه راسخ در علم)
۳. دعای یازدهم صحیفه سجادیه.
۴. سوره الحاق . که اگر کسی زیاد این سوره را بخواند، زمان مرگ با دین کامل از دنیا می رود.
برای دانلود سحر سیزدهم_بخش دوم گفت و گو مهارت های زندگی بر روی لینک کلیک کنید.