نقد و بررسی فیلم midsummer [ نیمه تابستان ]
سینمایی میدسامر یک فیلم سینمایی ترسناک و دلهره آور محصول آمریکا است که از همان صحنههای اول فیلم، بیننده را برای کشف حقایق با خود همراه میکند. سینمایی Midsommer به نویسندگی و کارگردانی آری استر در سال ۲۰۱۹ منتشره شده است. آری استر فیلم ساز، فیلم نامه نویس و کارگردان اهل ایالات متحده آمریکاست. فیلم سینمایی موروثی از مشهورترین ساختههای استر است که نویسندگی آن را نیز برعهده داشته است. همچنین استر میدسامر را به درستی «قصهای دربارهی جدایی» توصیف کرد. این فیلم توجه منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. در این فیلم استر قصد دارد ترس را در روشنایی برای ما بیاورد .
در ادامه این مقاله در سایت مهدیا به بررسی دقیقتری از این سینمایی جنجال برانگیز میپردازیم. توجه داشته باشید که قسمتهایی از این مقاله با اسپویل داستان میدسامر همراه است.
داستان فیلم Midsammer
میدسامر (نیمه تابستان) دارای صحنههای خشن است و دیدنش را به کودکان و افراد با روحیه ضعیف پیشنهاد نمیکنیم . از بازیگران آن میتوان به فلورنس پیو، جک رینور، ویل پولتر، و ویلیام جکسون هارپر اشاره کرد. زمان این فیلم ۱۴۷ دقیقه میباشد. فروش این فیلم در ایالات متحده امریکا و کانادا بیش از ۲۸.۵ میلیون دلار و در سایر مناطق ۲۰.۵ میلیون دلار بوده است که در مجموع فروش جهانی آن را به ۴۸ میلیون دلار میرساند. این فیلم قبل از هر چیزی، دربارهی رابطهی دنی و کریستین است.
فیلم میدسامر یا همان نیمه تابستان، داستان دختر جوانی به نام دنی را روایت میکند که با نامزد خود کریستین رابطه عاشقانه تقریبا متزلزلی دارد و گاهی از این رابطه حس خوبی دریافت نمیکند. در همین حین دنی پدر و مادر و خواهر خود را از دست میدهد و دچار احساس تنهایی، افسردگی، غم و ناامیدی میشود.
بعد از این ماجرا در یک مهمانی کریستین از دوست خود پله پیشنهاد شرکت در یک جشنواره که هر ۹۰ سال یکبار در دهکده دور افتادهای در سوئد برگزار میشود را دریافت میکند. کریستین برای بهبود حال دنی او را با خود همراه میکند. حال باید دید که قرار است برای کریستین و دوستان همراهش در آن دهکده دور افتاده چه اتفاقی بیافتد؟
امتیازات مید سامر
امتیاز این فیلم در سایت راتن تومیتوز، بر اساس ۳۸۵ نقد معادل ۸۳٪ بوده است. در سایت متاکریتیک نیز میانگین امتیاز این فیلم بر اساس ۵۴ نقد، ۷۲ از ۱۰۰ بوده است.
جوایز Midsummer
در سال ۲۰۱۹ جوایز گاتهام، فلورنس پیو نامزد بهترین بازیگر زن و آری استر نامزد بهترین فیلمنامه شدهاند.
در سال ۲۰۲۰ در انجمن منتقدان هالیوود مید سامر نامزد بهترین فیلم ترسناک شد و در همان سال در جایزه ایندیپندنت اسپیریت پاول یوگورزلسکی نامزد بهترین فیلمبرداری شد. همچنین در سال ۲۰۲۰ در جشنواره بینالمللی سنتا باربارافلورنس پیو جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرده است.
فضای حاکم بر فیلم نیمه تابستان
از همان ابتدای فیلم کارگردان با نشان دادن نقاشی قصد دارد نکاتی را به ما بفهماند. زمانی که این نقاشی از وسط باز میشود ما در اصل وارد دنیای نمایش این نقاشی میشویم.
با آهنگ تیتراژ اولیه فیلم کاملا متوجه میشویم که با فیلمی در دنیای طبیعت رو به رو هستیم. فیلمی که قصد دارد اینبار ترس و وحشت را در روشنایی روز و در میان طبیعتی زیبا برای ما به ارمغان بیاورد. فیلمبردار با نشان دادن روستا و راه ورودی آن به شکل وارونه ممکن است قصد داشته باشد که به ما این نکته را یاد آور شود که زندگی در این روستا آنطور که از دور به نظر میرسد نیست و در ادامه انتظارات ما از این فضای زیبا و آرام بخش اصلا درست نخواهد بود.
در این فیلم رابطه زوج اصلی در مرز فروپاشی قرار دارد. کریستین فردی منفعل و درونگرا میباشد و نسبت به رابطه خود با دنی عکسالعمل خاصی ندارد. در سکانس اتاق دنی با تصویر خرس ناراحتی رو به رو میشویم که مشخص است کارگردان با زیرکی با نشان دادن تصاویری از این قبیل میخواهد ذهن بیننده را برای اتفاقات مختلف فیلم آماده کند.
این فیلم مانند خواب ترسناکی است که تمام مدت وهم را با خود همراه میکند. کارگردان هیچ قصد ندارد با عجله ما را وارد داستان کند بلکه آرام آرام با کمک نشانهها مخاطبان را در دل ماجرا جا میدهد.
نقاش این فیلم به صورت حرفهای تمام اتفاقات آینده فیلم را روی دیوارها حک کرده و با کمی دقت میتوانیم آنها را رمزگشایی کنیم. استر از همان ابتدا با نشانهها داستان میدسامر را اسپویل میکند.
وحشت در دل طبیعت با Midsummer
یکی از اتفاقاتی که در فیلم میدسامر رقم میخورد تغییر تفکرات ذهن ما نسبت به ناخودآگاهمان است. استر اینبار ترس را در روشنایی و در دل طبیعت برایمان آورد.
ما به طور ناخودآگاه از کودکی ترس از تاریکی و تنهایی را با خود به همراه داریم. اما در فیلم میدسامر با ترس در روشنایی و در دل طبیعت و در کنار مردمی که در روستا شاد هستند رو به رو میشویم. همین باعث شده کاگردان در این فیلم با ذهن ما بازی کند و تمام خاطرات خوش ما را تغییر بدهد.
فیلم فضای بصری لذت بخشی دارد اما در همین میان اتفاقات شوکه کنندهای میافتد!
نئشگی موجب بیخیالی
در همان ورودی روستا به دنی و دوستانش مواد مخدر میدهند. این موجب میشود تا آنها با رفتارهای عجیب اهالی روستا برخورد عادی داشته باشند و متوجه اتفاقات پیش آمده نشوند.
اهالی روستا هر روز به همراه هر وعده غذایی مواد به خورد افراد تازه وارد میدهند تا افراد به اتفاقات اعتراض نکنند و برایشان عادی شود. حتی در زندگی روزمره هم شاهد هستیم که چقدر مصرف مواد مخدر و توهم حاصل از آن، موجب قتل و خونریزی میشود.
در اسلام هر چیز که عقل انسان را زایل کند ممنوع است زیرا همانطور که در فیلم میدسامر هم میبینیم، زایل شدن عقل افراد موجب شده که به راحتی بتوانند اعمال خشونتآمیز انجام بدهند و بعد به حالت روزمره خود برگردند و شاد و خندان باشند.
اما این افراد در روستا آرامش حاصل را معنوی میدانند و به اسم معنویت روی اعمال شرورانه خود سرپوش میگذارند. مانند خیلی از وقایعی که ممکن است در این دوره زمانی به نام اسلام و دین نوشته شود!
عادی انگاری خودکشی
این فیلم ممکن است به نوعی قصد داشته باشد خودکشی را امری عادی و راحت جلوه بدهد. همانطور که در فیلم میبینیم افراد از لحاظ سنی به مانند فصلها طبقهبندی شدند و هر کس که فصل آخرش به پایان برسد باید در این جشنواره به طرز فجیعی به زندگی خود پایان بدهد.
در دیالوگها شاهد هستیم که این امر را عادی جلوه میدهند! معتقدند این کار موجب میشود که افراد با انتخاب پایان دادن به عمر خود قبل از موعد، دیگر درگیر ناتوانی حاصل از کهولت سنی نشوند؛ و حتی شخصیت اصلی داستان هم آن را امری منطقی میداند.
همه این تفکرات در حالی هستند که در آیین اسلام خودکشی امری حرام است. کسی که خودکشی میکند همانند یک قاتل و مجرم در پیشگاه خداوند حاضر میشود. این گناه به نوعی قتل را در رزومه فرد ثبت میکند.
به همین دلیل است که بر اساس روایات این نکته مشخص میشود که کسی که خودکشی میکند بسیار سخت جان میدهد. وقتی فرشتههای عذاب بر او نازل میشوند، آنها در حالی هستند که به خود ظلم کردهاند.
چنانکه در قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ؛
آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بودهاند میگیرند.
و فرشتگان به آنها میگویند:
« بَلَى إِنَّ اللَّهَ علیم بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛
آری، خداوند به آنچه انجام میدادید عالم است.»
- از کارهای بسیار زشت آن است که انسانی را بکشد، چراکه ما مسئول و نگهدارنده خود نیستیم بلکه بنده خدا هستیم و حضور ما در این دنیا برای آن است که رسم بندگی را به جا بیاوریم.
انتخاب دنی
در اول فیلم دنی به نوعی توسط پله انتخاب شده این موضوع را کم کم در روند داستان متوجه میشویم. دنی یک دختر بور، زیبا و تنهاست که در رابطه خود با کریستین هم دچار مشکل و پریشانی شده؛ به تازگی خانواده خود را از دست داده و خانوادهای ندارد برای بهتر کردن رابطه خود با کریستین به همراه او و دوستانش به جشنواره در دهکده سوئد میرود، اما به نوعی میتوان گفت که دنی برای آمدن به روستا توسط پله انتخاب شده زیرا افراد روستا به نژاد قربانی خود اهمیت میدهند.
دنی هم دقیقا همان موردی است که آنها نیاز دارند. این موضوع به خوبی روشن است که وقتی دنی و دوستانش وارد روستا میشوند مردی که برای خوشآمد گویی میآید فقط به دنی میگوید که به خانه خودت خوش آمدی و درحالی که با همه دست میدهد، دنی را بغل میکند. شاید قرار است دنی بماند و بدون شک هدفی از اینکار دارند.
عاقبت احساسات درون
دنی که خودش را تنها احساس میکند. در رابطهاش با کریستین به مشکل خورده است. درونگرا میباشد و حتی احساس میکند که به نوعی باید در مورد رابطهاش بیشتر فکر کند و ممکن است که بخواهد آن را به پایان برساند. همین موضوعات موجب شده که دنی که خانواده خود را از دست داده دست دوستی به اهالی روستا بدهد و آنها را مانند خانواده خود ببیند.
اما کریستین، فردی که کلا در زندگی، شخصیت منفعلی دارد و این مسئله در مورد رابطهاش با دنی هم نمود پیدا کرد. مثل قسمتی از فیلم میبینیم که کریستین تولد دنی را فراموش کرده است. و حتی زمانی که اهالی روستا کریستین را مجبور به کاری میکنند باز هم او عکسالعمل منفعلانه از خود نشان میدهد.
اما در عاقبت موضوع میبینیم که کارگردان با نوع پایانی که برای فیلم انتخاب کرده خواسته به ما یادآور بشود که هرکدام از این دو شخصیت به پایانی میرسند که در تفکرات خود و احساسات درونی خود با آن زندگی کردند.
دنی که در آخر فیلم انگار به نوعی به نظر میرسد که لبخندش حاصل سوزاندن تمام گذشته خود است. و کریستین که همانگونه که منفعلانه زندگی کرده منفعلانه به پایان میرسد و قدرتی برای تغییر ندارد.
در اینجا کارگردان سراغ کشف روحیات و درون ما رفته و قصد دارد احساسات درونی را به ما نشان بدهد.
خواب واقعی
در قسمتی از فیلم دنی خواب میبیند که تمام دوستانش در ماشین سوار شدند و رفتهاند و فقط دنی تنها در آنجا میماند. این خواب دنی به نوعی واقعی میباشد زیرا در انتهای فیلم شاهدش هستیم که دنی میماند و تمام دوستانش دیگر نیستند. اما دنی هم مانند در خواب، خوشحال نیست و احساس ناراحتی دارد.
دنی در خواب تمامی افرادی که دیگر حضور ندارند را میبیند و حتی خانواده خود را پای آن صخره میبیند، این ممکن است نشان از آن باشد که ارتباطی با مرگ خانواده دنی و آمدنش به این روستا وجود دارد.
احساس تنهایی، افسردگی و خشم میتواند باعث تبدیل شدن ما به آدم بیاحساس و بیعاطفه باشد که هر کاری از ما سر بزند مانند دنی.
نکته آخر
در آخر داستان متوجه میشویم که همه چیز برنامه ریزی شده است. از مرگ خانواده دنی تا آمدنشان به روستا و انتخابش. انتخاب کریستین به عنوان کسی که نسل این فرقه توسط او افزایش پیدا کند زیرا ژن افراد روستا ضعیف شده بود و به آدم جدیدی نیاز داشتن.
این فیلم باعث میشود که ما به گونهای دیگر ترس را حس کنیم و حتی تا زمانی نسبت به طبیعت هم حس مثبتی نداشته باشیم. این فیلم ترس را در روشنایی برایمان آورده و ناخوآگاه ما را تغییر داده است.
- اگر فردی با روحیات لطیف هستید حتما از دیدن این فیلم پرهیز کنید. حس ناراحتی و سردرگمی بعد از پایان فیلم تا مدتی در ذهن بیننده میماند.