امام در دیدگاه شیعه و اهل سنت
آیا اختلاف شیعه و اهل سنت تنها در شخص جانشین پیامبر است؟ معنای امامت و جایگاه امام در هر دو مذهب چه ویژگیهایی دارد؟
پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام مهمترین بحثی که در جامعه نوپای اسلامی مطرح شد، خلافت و جانشینی رسول خدا (ص) بود. گروهی بر اساس آرای بعضی از صحابه پیامبر، خلافت ابوبکر را پذیرفتند و گروه دیگر معتقد شدند که جانشین پیامبر بنابر تعیین آن حضرت، امام علی (ع) است.
در زمانهای بعد دسته اول به عامه (اهل سنت و جماعت) و گروه دوم به خاصه (تشیع) معروف شدند.
نکته قابل توجه اینکه اختلاف شیعه و سنی تنها در شخص جانشین پیامبر نیست؛ بلکه در دیدگاه هر یک، «امام» معنا و مفهوم و جایگاه ویژهای دارد که این دو مذهب را از یک دیگر متمایز میکند.
برای روشن شدن موضوع، معنای امام و امامت را بررسی میکنیم تا تفاوت دیدگاهها آشکار شود.
«امامت» در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. «امام» کسی است که سرپرستی یک گروه را در مسیری مشخص بر عهده میگیرد. در اصطلاح علم دین، امامت به گونههای مختلف تفسیر شده است.
- به نظر اهل سنت امامت حاکمیتی دنیوی و (نه منصبی الهی) است که از رهگذر آن، جامعه مسلمین سرپرستی و اداره میشود. از نظر اهل تسنن از آنجا که هر جمعیتی به پیشوا و بزرگی نیاز دارند جامعه مسلمین نیز پس از پیامبر باید برای خود رهبری برگزیند و چون برای این گزینش، راه و رسم ویژهای در دین ترسیم نشده است، انتخاب جانشین پیامبر میتواند از راههای مختلف همچون رجوع به آرای اکثریت مردم یا بزرگان آنها یا وصیت خلیفه پیشین یا حتی کودتا و غلبه نظامی باشد.
- ولی شیعه که امامت را ادامه نبوت و امام را حجت خدا در میان خلق و واسطه فیض او به مخلوقات میداند، معتقد است که «امام» تنها به تعیین الهی است که از زبان پیامبر یا امام پیشین معرفی میشود. این ایده به دلیل جایگاه رفیع و بلند امامت در تفکر شیعی است که امام را نه تنها سرپرست و مدیر جامعه مسلمین، که بیان کننده احکام الهی و مفسّر قرآن کریم و راهبر راه سعادت میداند.
نیاز به امام
پس از روشن شدن دیدگاهها، بجاست به این سؤال پاسخ دهیم که با وجود قرآن و سنت پیامبر چه نیازی به امام و رهبر دینی – آنگونه که شیعه معتقد است – وجود دارد؟
پاسخ این است که در دیدگاه شیعه، امامت، تداوم رسالت و پیامبری است؛ اگر چه امام نبی نیست ولی کارهای نبی را انجام و ادامه میدهد و به همین دلیل باید ویژگیهای او را دارا باشد جز اینکه به او وحی نمیشود.
در اینجا درباره شؤون امام و وظایف او بحث میکنیم تا ضرورت وجود او پس از پیامبر روشن شود.
امام، مفسر قرآن و بیانگر احکام
همان دلیلی که نیاز به پیامبر(ص) را بیان میکند، بیانگر نیاز مردم به «امام» نیز هست؛ زیرا از سویی، اسلام، آخرین دین و حضرت محمد صلىاللهعلیهوسلم آخرین پیامبر خداست؛ بنابراین، اسلام، باید پاسخگوی تمام نیازهای بشر تا قیامت باشد.
از سوی دیگر، قرآن کریم، اصول و کلیات احکام و معارف الهی را بیان کرده و تبیین و توضیح آن به پیامبر(ص) واگذار شده است. روشن است که پیامبر در جایگاه رهبر مسلمین مطابق نیازها و ظرفیت جامعه اسلامی زمان خود به بیان آیات الهی پرداخته است و لازم است برای او جانشینان لایقی باشند که همچون او به دریای بیکران علم خدا متصل باشند تا آنچه را پیـامبر(ص)، تبیین نفرموده است، بیان کنند و نیازهای جامعه مسلمین را در هر زمان پاسخ گویند.
در روایتی که شیعه و سنی از پیامبر اسلام نقل کردهاند، آمده است:
إنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ التَّقَلَیْنِ مَا إِن تَمَسَّکُتُمْ بهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی أهل وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَى الْحَوْضَ فَانظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا:
همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، چیزی که اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: (یکی) کتاب خدا (قرآن) و (دیگر) عترت من أهل بیتم، و (همانا) این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار کنید.
طبق این حدیث، هیچ زمانی خالی از حضور عترت پیامبر در کنار قرآن نخواهد بود.
امام، حافظ و نگهبان دین
پس از پایان گرفتن دوره پیامبری حضرت موسی و عیسی این دو دین بزرگ الهی گرفتار تحریفهای فراوان شد، به گونهای که امروز در عالم یهود و مسیحیت امکان دسترسی به دین صحیح، وجود ندارد.
در مکتب حیات بخش اسلام نیز همین خطر وجود داشته و دارد که پس از رحلت پیامبر(ص) افراد و گروههایی از روی دشمنی یا نادانی معارف اسلامی را به انحراف و بیراهه بکشانند؛ چنانکه چنین کردند و شد آن چه شد؛ اما آنچه قرآن و سنت پیامبر او را از تفسیرهای غلط و باطل حفظ کرد، سخنان امامان و روشنگریهای ایشان بوده است. اگر امامان نبودند، امروز امت اسلامی هیچ معیار روشنی برای فهم درست قرآن و سنت پیامبر(ص) نداشت.
امام صادق(ع) میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَدَعِ الْأَرْضَ بِغَیْرِ عَالِم وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یُعْرَفَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِل
به راستی خداوند هیچگاه زمین را بدون عالم [امام] نگذاشته و اگر جز این بود، حق از باطل شناخته نمیشد.
همچنین حضرت در حدیث دیگری میفرماید:
إِنَّ الْأَرْضِ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئًا رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتمَّهُ لَهُم
همانا زمین از امام خالی نیست تا اگر مؤمنان چیزی [به دین] اضافه کردند برگرداند و اگر چیزی از آن [دین] کم کردند تکمیل کند.
با توجه به بیان قطعی و روشن پیامبر(ص) که ائمه را همتای قرآن دانسته و پیروی از قرآن و عترت یعنی هر دو در کنار هم را تنها راه نجات معرفی کرده است، شیعیان برای دسترسی به معارف قرآن و سنت پیامبر به مکتب امامان معصوم(ع) به عنوان حافظان دین ایمان آوردند تا از انحرافها و تحریفها در امان بمانند.
رهبری و اداره امور جامعه
بدیهی است که هیچگاه جامعه و مردم از حاکم و رهبر و مدیر، بینیاز نیستند. در اسلام نیز اهمیت زیادی به امر حکومت داده شده است؛ زیرا یک حاکم اسلامی و الهی، نقش بسیار مهمی در صلاح جامعه دارد. نیز بسیاری از احکام اسلام تنها در سایه حکومت اسلامی امکان اجرا مییابند؛ مثل احکام حدود و دیات، جهاد و سایر احکام اجتماعی.
یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) تشکیل حکومت و اجرای احکام اجتماعی اسلام بود. پس از آن حضرت این وظیفه باید به وسیله جانشین معصوم او انجام بگیرد. اگر امامت نباشد، حکومت در دست افرادی قرار میگیرد که نه دانش کافی برای مدیریت جامعه دارند و نه در عمل از خطا و لغزش در امانند. بنابراین کاملترین شکل مدیریت جامعه، آن است که حاکم اسلامی، امام معصوم باشد تا مردم بهتر و بیشتر به اطاعت خدا بپردازند.
البته روشن است که در همه زمانها شرایط تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امامان معصوم(ع) فراهم نبوده است و حاکمان جائر و پیشوایان ستمگر، آنها را از حق حاکمیت الهی محروم کرده اند؛ ولی این واقعیت، نیاز مردم را به حاکم الهی و معصوم واقعیتر و عینیتر کرده است؛ به گونهای که دوره غیبت معصوم، دوره انتظار حکومت امام و حاکمیت او بر عالم، شمرده میشود و این شأن از شئون امام، بیش از سایر وظایف او مورد درخواست عمومی است.
امام، الگوی کامل و مربی مردم
«امام» به عنوان انسان کامل، الگوی جامعی در همه ابعاد انسانی است. بشر به چنین نمونهای نیاز جدی دارد تا با دستگیری و هدایت او – آن گونه که در خور کمال انسانی است – تربیت شود و در پرتو راهنماییهای این مربی آسمانی، از انحرافها و دامهای نفس سرکش خود و شیطانهای بیرونی محفوظ بماند.
از مطالب بالا روشن شد که نیاز مردم به امام یک نیاز حیاتی است. برخی از وظایف امام به شرح زیر است:
- تفسیر صحیح قرآن و معارف دین و بیان احکام؛
- رهبری و اداره امور جامعه (تشکیل حکومت)؛
- حفظ دین از تحریف؛
- تزکیه نفوس و و هدایت معنوی مردم
منبع: نگین آفرینش یک، محمدامین بالادستیان محمدمهدی حائریپور مهدی یوسفیان، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ص ۲۸ تا ۳۲