سر می‌رسد دوران انتظار

مهر ۱۰, ۱۴۰۳ 18

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن

کسی می‌آید از یک راه دور آهسته آهسته

شبی هم می‌کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می‌سازد

و ما را می‌کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می‌برد روزی

به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می‌دهد جان‌های محزون را

درون‌ها می‌شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن

بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می‌آید و می‌گیرد احساس خدایی را

ز انسان‌های سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می‌گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان

ز هر سو می‌دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر

و ناجی می‌کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن

که او مردانه می‌یابد حضور آهسته آهسته

مطالب مرتبط
تماس با ما
درباره ما
تماس با ما
صفحه نخست
ارسال اثر
نظرات