نقد و بررسی فیلم on time
“در زمان حال” را ببینید تا از آگاهی نسبت به آینده پشیمان شوید! گاها فیلمهای کوتاه تاثیر و تلنگر موثرتری روی شخصیت و تفکرهای آدم میگذارند. On time از آن دسته فیلمهای مرتبط با زمان است که برخلاف کوتاه بودنش به خوبی میتواند ذهن کنجکاو شما را به چالش بکشد. در ادامه با مهدیا همراه باشید تا به نقد و بررسی این فیلم کوتاه بپردازیم.
داستان On time
فیلم کوتاه در (زمان حال) که با هدف بازی با زمان و ذهنیت ما نسبت به این مفهوم نسبی ساخته شده است، به کارگردانی تد چانگ، برنده جایزه خرس بینالمللی فیلم برلین، داستان یک جوان مذکر را روایت میکند. جوانی سرخورده از ابراز یک احساس عاطفی، شروع داستانی است که تفکر شما را به چالش میکشد.
در ۳۰ثانیه ابتدایی دو نقش اصلی فیلم، فروشنده زمان و پسرک جوان، به خوبی با احساسات و تفکرات شخصیت شان به ببینندگان معرفی میشوند. مرد فروشنده، یک چمدان همراه خود دارد. این چمدان توانایی به تصویر کشیدن ۳۰ثانیه آینده را دارد. در ادامه شاهد تصمیماتی از سوی این دو شخصیت هستیم که تا لحظه آخر خواستار حضور به جای پسرک هستیم! اما در سکانس آخر ورق برمیگردد و افکار شما بهم میریزد.
بررسی عناصر در زمان حال (On time)
- بررسی محیطی: این فیلم کوتاه در یک اتاق انتظار فرودگاه به تصویر کشیده شده است. تلفیق عناصر و المانهای به کار گرفته شده در این فیلم تک صحنهای به هیچ وجه مخاطب را خسته نمیکند. چرا که با استفاده از رنگهای خنثی و میمیک صورت بازیگران تمام توجه بیننده را به سمت داستان اصلی متمرکز میکند.
- بررسی رنگ: استفاده از رنگ خنثی مثل خاکستری، علاوه بر متمرکز کردن تمام حواس بیننده به شخصیتها، باعث القای یک حس افسردگی و ناراحتی از سمت بازیگران نیز میشود. انتخاب این رنگ بسیار هوشمندانه صورت گرفتهاست.
- بررسی نمادها: به طور کلی این فیلم فاقد نمادگرایی آشکار میباشد، اما به شکل بسیار زیر پوستی از دو نماد قابل توجه بهره برده است.
- چمدان سفت و سخت: این وسیله نشانهای از دور و غیرقابل دسترس بودن آینده است که سربسته بودن آن را نیز بیان میدارد. همچنین این چمدان که فقط افراد آگاه به رمز و چگونگی باز شدن آن، میتوانند از این قابلیت(دیدن آینده) بهره ببرند؛ خودِ این نماد و اختصاص دادن این وسیله به یک زمان بین، میتواند نشانهای باشد از دسترسی افراد راس هرم به چنین ابزارهایی!
- ذره بین: این وسیله همواره نماد دیدن است. در اینجا اما میتوان از این وسیله به عنوان یک چشمانداز انسانی پرداخت. به طوریکه چشم غیرمسلح انسانها قادر به درک و دیدن بسیاری از مفاهیم زندگی نیست و برای پرداختن به موضوعات عمقی و فهم آنها نیاز به دسترسی به معرفت درست و یک وسیله(یا دانش درست) دارد!
به طور کلی قواعد فیلم سازی در فیلم کوتاه on time بسیار خوب و درست استفاده شده است. تمام عناصر و عوامل مورد بحث در صنعت سینما در این اثر، کاملا منسجم در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
استفاده از نورپردازی درست، داشتن یک موسیقی متن هم راستا با داستان برای انتقال بهتر احساسات، بازی خوب و ادای درست دیالوگها با لحن صحیح، همه و همه نشانه کارگردانی درست و اصولی این فیلم کوتاه است.
On time به این نکات اشاره کرد!
از دیگر مفاهیم نهان این فیلم میتوان به اثر پروانهای و قدرت اختیار انسان نیز اشاره کرد. تاثیر یک واقعه ساده، مثل نه شنیدن، ریختن قهوه روی لباس، هم صحبت شدن با دیگران و کمک به افرادی که نمیشناسیم. همه اینها میتوانند به طور مستقیم روی تصمیمات و آینده همه ما تصمیم بگذارند.
همچنین اسم این فیلم هوشمندانه انتخاب شده است! اصطلاح on time دو کاراکتر مرد فیلم را به زندگی در زمان حال و لذت بردن از آن تشویق میکند. همچنین از دید دیگر، این اسم، افرادی مانند نامزد سابق پسر را به سروقت بودن و نهی از پشیمانی در آینده هدایت میکند.
نتیجه گیری:
همواره و در هر حالی، انسانها درحال افسوس خوردن هستند. از بچگی به دنبال گذر زودتر زمان و رسیدن به بزرگسالی هستیم. در بزرگسالی دلتنگ کودکیمان میشویم. در میانسالی میخواهیم که هرچه زودتر به سن بازنشستگی برسیم. همه اینها در حالی است که هرگز به دنبال لذت بردن زمان حالمان نیستیم! یا به دنبال بازگشت به ۳۰ثانیه قبل هستیم و یا درک ۳۰ثانیه آینده.
فیلم on time برای تمام کسانی است که چیزی به اسم زمان حال برایشان معنی ندارد و فقط به دنبال سپری کردن هستند نه لذت بردن از آن. در پایان با شعار همیشگی شرکت پپسی، شما را به دست گذر زندگی میسپاریم: