دوران غیبت امام زمان

مهر ۱۴, ۱۴۰۳ 10

از ولادت موعود تا شهادت امام عسکری (ع)

این دوره زندگی حضرت مهدی (عج) تا پیش از شهادت امام عسکری (ع) که پنج سال و چند ماه طول کشیده است، در بردارنده نکات مهمی است. در این دوره امام عسکری (ع) امام مهدی (عج) را به شیعیان، معرفی میکند، تا در شناخت آخرین امام، به گمراهی نیفتند. نیز معجزات و کرامات فراوانی از موعود، آشکار میشود که شواهدی گویا بر امامت و حجت بودن اوست. در اینجا به بخش هایی از حوادث این دوره میپردازیم:

معرفی امام مهدی به شیعیان

سالهای آغازین زندگی امام مهدی (عج) ، دوره بسیار حساسی است. از سویی دشمنان به دنبال آنند که فرزند امام حسن عسکری (ع) را شناسایی کرده، به قتل برسانند و از سوی دیگر شیعیان و دوستان مهدی (عج) میخواهند امام دوازدهم را بشناسند تا به گمراهی گرفتار نشوند؛ بنابراین امام عسکری (عج) در همان حال که مراقب است دشمن از تولد فرزندش باخبر نشود و ولادت او پوشیده بماند، برای جلوگیری از گمراهی شیعیان و انحراف از مسیر امامت و رهبری آنان را از ولادت فرزندش که همان جانشین بر حق اوست آگاه می سازد. برخی از اقدامات آن حضرت عبارتند از:

۱ نشان دادن مهدی به خواص

احمد بن اسحاق که از بزرگان شیعه و از پیروان ویژه امام یازدهم (ع) است می گوید:

خدمت امام عسکری (ع) شرفیاب شدم و میخواستم درباره امام پس از او سؤال کنم؛ولی پیش از آن که سخنی بگویم فرمود: «ای احمد! همانا خدای متعال از آن زمان که آدم را آفریده، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهــد کرد. به واسطه حجت خدا ، بلا از اهل زمین برداشته میشود و به {برکت وجود او} باران باریده و بهره های زمینی بیرون می آید.»
عرض کردم: «مای پسر رسول خدا امام و جانشین پس از شما کیست؟»

آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت و در حالی که پسری سه ساله بر دوش داشت که رویش همانند ماه تمام میدرخشید فرمود: « ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجّت های او گرامی ،نبودی این پسرم را به تو نشان نمی دادم. همانا او هـم کنیه رسول خداست و کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.»

گفتم سرور من ! آیا نشانه ای هست که قلبم به آن آرام گردد؟!
در این هنگام آن کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: «من بقیه الله در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق پس از این که با چشم خود میبینی در پی نشانه مباش.!»

احمد بن اسحاق : گوید: «پس [ از شنیدن این سخنان ] با شادمانی از خانه امام(ع) بیرون شدم .»
همچنین محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل می کنند:

چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم (ع) گرد آمدیم آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود:

«پس از من این امام شما و جانشین من است از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و [ بدانید که] پس از امروز او را نخواهید دید.»

سنت عقیقه

یکی از برنامه های دینی و سنت های ،اسلامی عقیقه کردن و ولیمه دادن برای نوزاد است؛ یعنی گوسفندی قربانی ،کرده جماعتی از مردم را میهمان مینمایند که در سلامتی و طول عمر فرزند، تأثیر فراوان دارد. امام حسن عسکری ، بارها برای فرزندش عقیقه کرد، تا ضمن عمل به این سنت نیکوی پیامبر (ص) گروه های بسیاری از شیعیان را از ولادت امام دوازدهم آگاه سازد.
محمد بن ابراهیم گوید امام عسکری (ع) برای یکی از شیعیان خود، گوسفند سر بریده ای فرستاد و فرمود: «این از عقیقه فرزندم ،محمد است.»

نامه نگاری

یکی از نوادگان احمد بن اسحاق قمی که از برجستگان و شایستگان شعیه است می گوید: نامه ای از مولایمان حضرت عسکری (ع) به جد بزرگوارم احمد بن اسحاق که نماینده آن حضرت بود رسید که در آن به خط آن حضرت آمده بود:

برای ما فرزندی به دنیا آمد. این رازی است که باید نزد تو باشد و از مردم پوشیده .بماند ما [ولادت] او را جز برای نزدیکترین بستگان و دوستان آشکار نکردیم. دوست داشتیم آن را به شما اعلان کنیم ، تا خدا تو را به وسیله آن شاد گرداند؛ همان گونه که ما را به وسیله او شاد کرد والسلام.

پاسخ گویی به سؤالات

یکی از برنامه های دوران کودکی امام مهدی (عج) پاسخ گویی به سؤالات بود. این نیز راهی برای شناخت امام و حجت آخرین بود که عقیده شیعیان را تقویت می کرد و دلگرمی و آرامش خاطر آنان را فراهم میساخت. برای نمونه روایتی را به اختصار نقل می کنیم.

سعد بن عبدالله قمی از بزرگان شیعه همراه احمد بن اسحاق قمی وکیل امام حسن عسکری (ع) برای طرح سؤالات و دریافت پاسخ آنها به محضر آن امام شرفیاب می شود. او جریان این دیدار را چنین نقل کرده است:
چون خواستم سؤال کنم امام عسکری (ع) به فرزندش اشاره کرد و فرمود: «از نـور چشمم سؤال کن.» در این هنگام، کودک رو به من کرده :فرمود: «هر چه میخواهی سؤال کن.»

پرسیدم:« مقصود از کهیعص از حروف مقطعه قرآن چیست؟

فرمود: «این حروف، از خبرهای غیبی است خداوند بنده خود زکریا را از آن آگاه ساخته و سپس آن را برای محمد صلى الله علیه وسلم باز گفته است. داستان از این قرار است که زکریا از پروردگارش خواست تا نام های پنج تن {آل عبا} را به او بیاموزد خداوند متعال جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن نام ها را به او یاد داد زکریا چون {نامهای مقدس} محمد و علی و فاطمه و حسن (ع) را بر زبان می آورد، اندوه و گرفتاری اش برطرف می شد و وقتی حسین (ع) را یاد می کرد بغض گلویش را میگرفت و مبهوت میشد.

روزی گفت: «بارالها چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم از اندوه ها و نگرانی هایم راحت شده و دل آرام میشوم و چون حسین را به یاد می آورم اشکم جاری و ناله ام بلند میشود؟ »

خداوند او را از داستان آگاه کرد و فرمود «کهیعص» رمز این داستان است «کاف» رمز کربلا و «هاء» رمز هلاکت خاندان [او] و «یا» کنایه از نام «یزید» که جفا کننده نسبت به حسین (ع) است میباشد و «عین» اشاره به عطش و تشنگی او دارد و «صاد» نشانه صبر و استقامت امام حسین (ع) است.»

گفتم: «ای مولای من! چرا مردم از برگزیدن امام برای خود منع شده اند؟

فرمود:«[مقصود تو برگزیدن] امام مُصلح است یا امام مفسد؟»

گفتم: «امام مصلح که جامعه را اصلاح کند.» فرمود: با توجه به اینکه هیچ کس از درون دیگری آگاه نیست که به صلاح و درستی می اندیشد یا به فساد و تباهی، آیا احتمال ندارد که برگزیده مردم، مفید و اهل تبهکاری باشد؟ »

گفتم : « آری؛ امکان دارد.» فرمود: «علت، همین است.»

گفتنی است که در ادامه روایت امام مهدی به علت دیگری نیز بیان کرده اند و به سؤالات دیگر هم پاسخ فرموده اند که برای رعایت اختصار از بیان آنها خودداری شد.

 

منبع: نگین آفرینش یک، محمدامین بالادستیان محمدمهدی حائری‌پور مهدی یوسفیان، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ص ۵۶ تا ۵۹

مطالب مرتبط
تماس با ما
درباره ما
تماس با ما
صفحه نخست
ارسال اثر
نظرات