فواید امام غایب

مهر ۱۴, ۱۴۰۳ 10

صدها سال است که جامعه بشری’ از فیض ظهور حجت خدا محروم شده و امت اسلامی از درک محضر رهبری آسمانی و پیشوایی معصوم، بی بهره مانده است. به راستی وجود او در غیبت و زندگی او در پنهانی و دور از دسترس همگان، چه آثاری برای جهان و جهانیان دارد؟ آیا نمیشد در نزدیکیهای دوران ظهور، متولد شود و شاهد روزگار سخت غیبت خویش نباشد؟

این سؤال و مانند آن، از نبود شناخت درباره جایگاه امام و حجت الهی سرچشمه می گیرد. به راستی جایگاه امام در مجموعه هستی چگونه است؟ آیا همه آثار وجودی او به آشکار بودن او وابسته است؟ آیا او تنها برای رهبری و پیشوایی مردمان است یا وجود او برای همه موجودات دارای اثر و برکت است؟

امام محور هستی

از نظر شیعه و براساس تعالیم دینی امام، واسطه فیض رسانی پروردگار به همه پدیده های جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بی وجود او عالم و آدم جن و ملک و حیوان و جمادی نمی ماند.
از امام صادق (ع) سؤال شد آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود:

اگر زمین بدون امام بماند هر آینه اهل خود را فرو میبرد.۱

اینکه او در رساندن پیام های خدا به مردم و راهنمایی آنها به سوی کمال انسانی، واسطه است و هر فیض و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان می رسد، امری روشن و بدیهی است؛ زیرا از ابتدا خداوند متعال از طریق پیامبران و سپس جانشینان آنها قافله بشری را هدایت کرده است؛ ولی از کلمات معصومان استفاده می شود که وجود امامان در گستره عالم واسطه ای برای رسیدن هر نعمت و فیضی از ناحیه پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگی است.

به بیان آشکارتر، همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای الهی دریافت می کنند از کانال امام میگیرند. هم اصل وجودشان به واسطه امام است و هم نعمت ها و بهره های دیگری که در طول حیات خود دارا هستند.
در فرازی از زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی است، این گونه آمده است:

بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَبِکُمْ یَخْتِمْ وَبِکُمْ ینزل الغیث وبکُم یمسک السَّمَاء أَن تقع على الأرض الا باذیه:

ای امامان بزرگ! خداوند به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را پایان می دهد و به سبب وجود شما باران را فرو میفرستند و به برکت وجود شما آسمان را نگه داشته است از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او.

بنابراین آثار وجودی امام تنها به ظهور و آشکاری او خلاصه نمی شود؛ بلکه وجود او در عالم ـ حتی در غیبت و نهان زیستی – سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات الهی است. خدا خود این گونه خواسته است که او که موجود برتر و کامل تر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و داده های الهی به سایر پدیده ها باشد و در این عرصه، فرقی بین غیبت و ظهور او نیست. آری همگان از آثار وجود امام بهره می گیرند و غیبت امام مهدی(عج) که در این مسأله خللی ایجاد نمیکند. جالب اینکه وقتی از امام مهدی(عج) درباره نحوه بهره مندی از آن حضرت در دوره ،غیبت سؤال می شود، می فرماید:

وأما وجه الانتفاع بی فی غیبتى فکا لانتفاع بالشمس إذا غیبتها عن الأبصار السَّحاب۲

بهره مندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است، آن گاه که ابرها، آنها را از چشم ها پوشانده اند.
تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت او به قرار گرفتن خورشید در پس ابر، نکته های فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت می کنند؛ چنانکه وجود گرامی امام عصر(عج) ها مرکز نظام هستی است.

ببقائه بقیت الدنیا وبینه رزق الورى ویَرْجُوده ثبتت الأرض والسماء۳

به سبب بودن او دنیا باقی است و به برکت وجود او، عالم روزی میخورند و به وجود او زمین و آسمان استوار مانده است.
آفتاب، لحظه ای از نورافشانی دریغ نمی کند و هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میگیرد؛ چنانکه وجود ولی عصر(عج) واسطه دریافت همه نعمت های مادی و معنوی است که از ناحیه پروردگار جهان به بندگان می رسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع کمالات، بهره مند می شود.

اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد شدت سرما و تاریکی زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از وجود امام – گرچه در پشت پرده غیبت – محروم بماند،
سختی ها و نابسامانی ها و هجوم انواع بلاها ادامه زندگی را غیر ممکن می کند.

آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید خطاب به شیعیان خود می فرماید:
إِنَّا غَیرُ مُهْمِلِینَ لِمُراعاتِکُمْ ولا ناسین لذکرکُم و لولا ذلک لنزلَ بِکُمُ اللاواءَ وَاصْطَلَمَکُمْ الأعداء۴

ما هرگز شما را به حال خود رها نکرده ایم و هرگز شما را از یاد نبرده ایم و اگر این گونه نبود، حتماً سختی ها و بلاهای فراوانی به شما میرسید و دشمتان شما را نابود می کردند.
بنابراین آفتاب امام بر عالم وجود می تابد و به همه هستی فیض می رساند و در این میان برای بشریت و به ویژه جامعه مسلمین و امت شیعه و معتقد به او برکات و خیرات بیشتری دارد که به نمونه هایی از آن می پردازیم:

امید بخشی

از سرمایه های مهم زندگی، امید است که مایه حیات و نشاط و پویایی است.

وجود امام در عالم، موجب امید به آینده ای روشن و سراسر شور و اشتیاق است. شیعه، پیوسته و در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله، به انواع بلاها و سختیها گرفتار شده است و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانه ای استوار، او را به ایستادگی و تسلیم نشدن و حرکت و تلاش واداشته، امید به آینده سبز مؤمنان و دین باوران بوده است؛ آینده ای که خیالی و افسانه ای نیست؛ آینده ای که نزدیک است و میتواند نزدیک تر باشد؛ زیرا آن که باید رهبری قیام را به عهده گیرد، زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این، من و تو و ماییم که باید آماده باشیم.

پایداری مکتب

هر جامعه ای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود رهبری آگاه نیاز دارد، تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح حرکت کند. وجود رهبر، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامه های آینده همت گمارند

. رهبر زنده و فعال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد، از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلی، کوتاهی نمی کند و به واسطه های گوناگون درباره راههای انحرافی، هشدار میدهد.
امام عصره در غیبت است؛ ولی وجود او عامل جدی برای حفظ مکتب شیعه است. او با آگاهی کامل از توطئه های دشمنان، به شیوه های مختلف، مرزهای فکری شیعیان را پاسداری میکند و آن گاه که دشمن فریبکار با وسیله ها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقادات مردم را نشانه میگیرد، با هدایت و ارشاد عالمان و برگزیدگان، راه های تفوذ او را می بندد.

برای نمونه، عنایت حضرت مهدی (عج) به شیعیان بحرین را از زبان علامه مجلسی می شنویم:

در روزگار گذشته، فرمانروایی ناصبی بر بحرین حکومت می کرد که وزیرش در دشمنی با شیعیان، گوی سبقت را از او ربوده بود. روزی وزیر بر فرمانروا وارد شد و اناری را به دست او داد که به صورت طبیعی، این واژه ها بر پوست آن نقش بسته بود:

«لا اله الا الله محمد رسول الله أبو بکر و عمر و عثمان و على خلفاء رسول الله».

فرمانروا از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به وزیر گفت: «این نشانه ای آشکار و دلیلی نیرومند بر بطلان مذهب تشیع است. نظر تو درباره شیعیان بحرین چیست؟ »

وزیر پاسخ داد :« به باور من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارایه دهیم. اگر آن را پذیرفتند از مذهب خود دست میکشند، وگرنه باید یکی از این سه کار را انتخاب کنند: پاسخی قانع کننده بیاورند یا جزیه بدهند یا این که مردان شان را میکشیم و زنان و فرزندانشان را اسیر میکنیم و اموالشان را به غنیمت می بریم.»

فرمانروا، رأی او را پذیرفت و دانشمندان شیعه را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: «اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را می کشم و زنان و فرزندانتان را اسیر می کنم یا این که باید جزیه بدهید.»

دانشمندان شیعه از او سه روز مهلت خواستند. آنان پس از گفت و گوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از صالحان و پرهیزگاران بحرین را برگزینند. آن گاه از میان این ده نفر نیز سه نفر را برگزیدند و به یکی از آن سه نفر گفتند:« تو امشب به سوی صحرا برو و به امام زمان (عج) استغاثه کن و از او، راه رهایی از این مصیبت را بپرس؛ زیرا او امام و صاحب ماست.»

آن مرد، چنین کرد؛ ولی موفق به زیارت حضرت نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که محمد بن عیسی نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گریه و زاری از حضرت کمک خواست. چون آخر شب شد، شنید مردی خطاب به او میگوید: «ای محمد بن عیسی! چرا تو را به این حال می بینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمده ای؟»

محمد بن عیسی از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: «ای محمد بن عیسى! منم صاحب الزمان. حاجت خود را بازگو.»

محمد بن عیسی گفت: «اگر تو صاحب الزمانی داستان مرا میدانی و به گفتن من نیاز نیست».

فرمود: «راست می گویی. تو به دلیل آن مصینی که بر شما وارد شده است، به این جا آمده ای.»

عرض کرد: «آری؛ شما می دانید چه بر ما رسیده است و شما امام و پناه ما هستید.»

پس آن حضرت فرمود: «ای محمد بن عیسی! در خانه آن وزیر – لعنه الله علیه – درخت اناری است. هنگامی که آن درخت، تازه اتار آورده بود او از گِلِ، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود گذاشت و آن را بست.

چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژه ها بر روی آن نقش بست. فردا نزد فرمانروا می روی و به او میگویی که من پاسخ تو را در خانه وزیر میدهم. چون به خانه وزیر رفتید، پیش از وزیر به فلان اتاق برو. کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گلی در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشانه دیگر این که به فرمانروا بگو: چون انار را دو نیم کنید، جز دود و خاکستر، چیزی در آن نیست.»

محمدبن عبسی از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد شیعیان بازگشت. روز دیگر، آنان پیش فرمانروا رفتند و هر چه امام زمان(عج) فرموده بود، آشکار شد. فرمانروای بحرین با دیدن این معجزه به تشیع گروید و دستور داد وزیر حیله گر را به قتل رساندند.۵

خودسازی

قرآن کریم می فرماید:
(وَ قُلْ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)۶
ای پیامبرا به مردم بگو عمل کنید ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را می بینند.

در روایات آمده است که مراد از مؤمنون در این آیه شریف، امامان معصوم هستند.۷

بنابراین، اعمال مردم به نظر امام زمان(عج) می رسد و او از پس پرده غیبت، شاهد و ناظر کارها است. آن بزرگوار خود فرموده است:

فانا تحیط علماً بأنیائکم ولا یعرب عنا شیء من اخبارکم۸

علم ما به احوال شما احاطه دارد و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده و پنهان نیست.

این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد و شیعیان را به اصلاح کارهای خود وامی دارد و از این که در برابر حجت خدا و امام خوبی ها به زشتی ها و گناهان آلوده شوند، باز می دارد. البته به هر اندازه توجه انسان به آن معدن صفا و پاکی بیشتر باشد، آیینه دل و جانش، صفای بیشتری می باید و این روشنی و زلالی در گفتار و رفتار او آشکارتر می شود.

پناهگاه علمی و فکری

پیشوایان معصوم معلمان و مرببان اصلی جامعه هستند و مردم، همواره از سرچشمه زلال معارف ناب آن بزرگواران بهره ها برده اند. در زمان غیبت نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر امام عصر(عج) ممکن نیست، ولی آن معدن علوم الهی به راههای مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز می کند. در دوره غیبت صغرا، بسیاری از سؤالات مردم و علما، از طریق نامه های امام که به توقیعات مشهور است، پاسخ داده می شد.۹
امام عصر(عج) در جواب نامه اسحاق بن یعقوب و سؤالهای او، نوشته است:

خداوند تو را هدایت کند و ثابت قدم بدارد اما اینکه درباره منکران از خاندان و عموزادگان ما سئوال کردی، بدان که بین خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست و کسی که مرا انکار کند، از من نیست و عاقبت او همانند سرانجام پسر نوح است. و اما اموالتان را تا پاکیزه نکنید، قبول نمی کنیم. و اما اموالی که برای ما فرستادی از آن رو میپذیریم که پاکیزه و طاهر است. و کسی که اموال ما را حلال شمرده و آن را بخورد، همانا آتش خورده است. چگونگی استفاده از من، مانند بهره مندی از خورشید پشت ابر است و من امان مردم روی زمین هستم،همان طور که ستارگان، امان اهل آسمانها هستند.

از اموری که سودی برایشان ندارد، نپرسید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته اند، به زحمت نیفکنید و برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که همان فرج شماست. سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که پیرو هدایت است.۱۰

پس از غیبت صغرا هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نموده اند. میرعلام یکی از شاگردان مقدس اردبیلی چنین می گوید:
نیمه شبی در نجف اشرف در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی حرم می رود، به سوی او رفتم، چون نزدیک شدم، دیدم که شیخ و استادم ملا احمد مقدس اردبیلی است. خود را از او پنهان کردم.نزدیک حرم مطهر شد؛ در حالی که در بسته بود ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل حرم گردید. پس از مدتی کوتاه از حرم خارج شد و به سمت کوفه متوجه گردید.

به دنبال او روانه شدم به طوری که مرا نمیدید تا آن که داخل مسجد کوفه شد و در نزد محرابی که امیرالمؤمنین(ع) را در آن ضربت زده اند، قرار گرفت و مدتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از مسجد بیرون رفت و به سمت نجف متوجه گردید. مــن همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به مسجد حنانه رسید. ناگاه بدون اختیار سرفه ام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا شناخت.

فرمود: «مـیـر عـلام هستی؟» گفتم: «آری» گفت: «اینجا چه میکنی؟» گفتم: «از آن زمان که داخل حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) شدی تا حال با شما هستم شما را به صاحب این قیر قسم میدهم که سر این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید.»
فرمود: «به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی.»

چون به او اطمینان دادم، فرمود: «گاهی که برخی مسائل بر من مشکل می شود، برای حل آن به امیرالمؤمنین(ع) متوسل میشوم امشب نیز مسأله ای برای من مشکل شد و در آن فکر می کردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به خدمت آن حضرت روم و سؤال کنم. چون به حرم مطهر رسیدم، چنان که دیدی در بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به خدا نالیدم که جواب آن را از آن حضرت دریایم ناگاه از قبر مطهر، ندایی شنیدم که فرمود:

به مسجد کوفه برو و از قائم(عج) سؤال کن؛ زیرا که او امام زمان توست. پس به نزد محراب مسجد کوفه آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده جواب شنیدم و اکنون به منزل خود می روم».۱۱

هدایت باطنی و نفوذ روحانی

امام و حجت خدا وظیفه رهبری و هدایت مردم را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت نور هدایت او هستند،راهنمایی کند. برای انجام این مأموریت الهی گاهی آشکارا و بی پرده با انسانها ارتباط برقرار می کند و با گفتار و کردار زندگی ساز خود، راه سعادت و بهروزی آنها را نشان میدهد و زمانی دیگر با استفاده از قدرت ولایت خود که نیروی غیبی و الهی است در درون قلبها اثر می گذارد.

در این بخش، به حضور ظاهری امام و ارتباط مستقیم با او نیازی نیست؛ بلکه هدایت ها از راههای درونی و ارتباطات قلبی انجام میگیرد. امام امیرالمؤمنین(ع) در بیان این بخش از فعالیت های امام می فرماید:
خداوند! جز این نیست که باید حجتی از سوی تو در زمین باشد، تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون شود. اگر وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد؛ ولی بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مؤمنان پراکنده است و آنها براساس آن،عمل میکنند.۱۲

امام غایب از طریق همین هدایت ها به کار نیروسازی برای قیام و انقلاب جهانی، همت می گمارد. آنها که شایستگی های لازم را دارا باشند تحت تربیت ویژه امام، برای حضور در رکاب آن حضرت آماده میشوند و این یکی از برنامه های امام غایب است که به برکت وجود او انجام می شود.

ایمنی از بلاها

بدون تردید ،امنیت، از اصلی ترین سرمایه های زندگی است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره زندگی و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفت ها و بلاها با فراهم آوردن وسائل مادی ممکن است؛ ولی عوامل معنوی نیز در در آن تأثیر فراوانی دارد. در روایات پیشوایان ما وجود امام و حجت الهی، در مجموعه جهان آفرینش، به عنوان عامل امنیت زمین و اهل آن شمرده شده است.
امام مهدی (عج) خود فرموده است:
و إِنِّی لأمان لأهْل الأَرْضِ۱۳
من موجب ایمنی از بلاها برای ساکنان زمین هستم.

وجود امام، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام می دهند به عذاب های سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود.
قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر اسلام(ص) می فرماید:
« و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم »
ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمانان هستی، خداوند هرگز آنها را به عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد.۱۴

حضرت ولی عصر(عج) که مظهر رحمت و مهر پروردگار است نیز با عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را به ویژه از جامعه شیعیان و فرد فرد آنها دور می کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاری گر او را در بالای سر خود نشناسند.
آن گرامی در معرفی خود فرموده است:

أَنَا خَاتِمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدَفَعْ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی
من آخرین جانشین پیامبر(ص) هستم. خدای متعال به سبب وجود من، بلاها را از خاندان و شیعیانم دور می کند.۱۵

در جریان شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سالهای پرالتهاب دفاع مقدس، بارها لطف و محبت آن امام بزرگوار بر سر ملت و مملکت سایه افکند و نظام اسلامی و ملت مسلمان و مهدوی را از گردنه توطئه های سنگین دشمن، عبور داد. شکسته شدن حکومت نظامی شاه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی آمریکا در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، کشف کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و تاکامی دشمنان در جنگ هشت ساله و نیز در توطئه های پس از جنگ و ده ها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این عنایات است.

دادرسی شیعیان و مردم

موعود بزرگ جهانیان و قبله آمال مسلمانان و محبوب دلهای شیعیان، همواره بـر حـال مردم نظر دارد. غیبت آن خورشید مهربانی، مانع از آن نیست که پرتو زندگی بخش و نشاط آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان کرم و بزرگواری خویش، مهمان کند.

آن ماه منیر دوستی و مهرورزی، پیوسته غمخوار شیعیان و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست شفابخش خویش را مرهم زخم های آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها عنایت فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بی کسی را یار و یاور و راهنما گشته است. او در لحظه های سرد،ناامیدی دلهای منتظر را گرمی امید بخشیده است که نمونه های آن، فراوان است.

بهره مندی از دعا و استغفار حضرت

یکی از برکات وجودی امام غایب، دعای آن حضرت برای سعادت مردم و به ویژه شیعیان و نیز درخواست آن بزرگوار برای آمرزش گناهان آنهاست.

امام باقر(ع) فرمود:
انی لادعو الله لمذنبی شیعتنا فی الیوم واللیله الف مره ۱۶
به راستی من هر روز و شب هزار بار برای آمرزش شیعیان گنهکارم به درگاه خدا دعا می کنم.

امام عصر(عج) که در دعای خود می فرماید:
الهی بحق من ناجاک و بحق من دعاک فی البر والبحر، صل علی محمد و آله و تفضل على فقراء المؤمنین و المؤمنات بالغنى و السعه ۱۷

این کلام نورانی و دلنشین، سبب دلگرمی شیعیان و دوستداران آن حضرت و نجات و رهایی آنها از یأس و ناامیدی است. شیعه ای که به دعای رهبر و پیشوای خود شادمان است، از اینکه بار دیگر به واسطه گناه و خطا، دل و جان پدر مهربان خویش را بیازارد خجل و شرمسار است و تلاش میکند که مرهمی بر دل داغدار امام و پار شایسته ای برای آن عزیز باشد.

از روایات و کتب دعا استفاده میشود که شیعیان، پیوسته از لطف دعای امام بهره مندند و این باران رحمت در همه حال بر کویر تفتیده جانها باریده و برای شیعیان، سبزی و خرمی را به ارمغان آورده است. آن حضرت، بزرگ ترین آرمان و آرزویش فرج و گشایش در امر شیعیان و همه مظلومان عالم است و این گونه خدا را می خواند:

یا نورالثور یا مدیر الأمور یا باعث من فی القبور صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد واجعل لی والشیعنی من الضیق فرجاً ومن الهم مخرجاً وأوسع لَنَا المَنْهَج واطلق لنا من عندی ما یفرج وَافْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلَهُ یَا کَرِیم.۱۸
ای روشنایی نور! ای تدبیر کننده کارها! ای زنده کننده مردگان! بر محمد و خاندان او درود فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از غم و اندوه راه چاره ای باز کن و راه هدایت را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن گشایش ما است، به روی ما بگشا و آنچنان که تو شایسته آن هستی،با ما رفتار کن ای کریم!

آنچه گفته شد، بیانگر آن است که یکی از آثار وجود امام ( گرچه در غیبت به سر می برد) امکان ارتباط و اتصال به اوست و آنها که لیاقت و شایستگی داشته اند، لذت همنشینی و همنوایی آن یار بی همتا را چشیده اند.

 

منابغ:

۱.کافی،ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ج ۱۰، ص ۱۷۹.      ۲.احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴ من ۵۴۲.           ۳.مفاتیح الجنان، دعای عدیله.          ۴.احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.         ۵. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.
۶. سوره توبه، آیه ۱۰۵        ۷.کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ج ۲ ص ۲۱۹.        ۸. احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.        ۹.ر،ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۵ من ۲۳۵ – ۲۸۶.         ۱۰. همان، ج ۴، ص ۲۳۷.

۱۱. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.        ۱۲. اثبات الهداه، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.         ۱۳.ا کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۵، ج ۴، ص ۲۳۹.       ۱۴. سوره انفال آیه ۳۳.      ۱۵.کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۳ ج ۱۲، ص ۱۷۱.

۱۶.کافی، ج ۱، باب مولد ابن عبدالله جعفر بن محمد ، ج ۱، ص ۴۷۲.           ۱۷.منتخب الأثر، فصل ۱۰ باب ۷ ش ۶ من ۶۵۸.        ۱۸. همان.

مطالب مرتبط
تماس با ما
درباره ما
تماس با ما
صفحه نخست
ارسال اثر
نظرات