غیبت امام زمان و دلایل آن
غیبت
پس از اینکه با شخصیت منجی بزرگ عالم و تحقق بخش آرمان آدم تا خاتم و آخرین ذخیره الهی، حضرت حجت بن الحسن (عج) آشنا شدیم، اکنون درباره غیبت آن یگانه دوران که بخش مهمی از زندگی آن حضرت است سخن میگوییم.
مفهوم غیبت
اولین نکته قابل طرح، آن است که غیبت به معنای «پوشیده بودن از دیدگان» است، نه حاضر نبودن. بنابراین در این بخش، سخن از دوره ای است که امام مهدی(عج) از چشمان مردمان غایب است و آنها او را نمی بینند و این در حالی است که آن بزرگوار در بین مردم حضور دارد و در میان ایشان رفت و آمد میکند. این حقیقت در روایات امامان معصوم ا به عبارات گوناگون بیان شده است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
سوگند به خدای علی! حجت خدا در میان مردم هست و در راهها کوچه و بازار گام بر می دارد؛ به خانه های آنها سر میزند؛ در شرق و غرب زمین رفت و آمد میکند؛ گفتار مردم را میشنود و بر ایشان سلام می کند؛ می بیند و دیده نمی شود، تا وقت {معین} و وعده {الهی}.۱
البته نوع دیگری از غیبت نیز برای آن حضرت بیان شده است.
امام صادق (ع) فرمود:
در صاحب این امر، سنت هایی از انبیاء وجود دارد،اما سنت او از یوسف پنهان بودن است. خداوند بین او و مردم حجابی قرار میدهد؛ به گونه ای که مردم او را میبینند؛ ولی نمی شناسند.۲
بنابراین مطابق روایات، غیبت امام مهدی (عج) ممکن است به دو گونه روی دهد:
- یک. غیبت شخص و جسم؛ یعنی امام دیده نمی شود،گرچه حضور دارد.
- دو. غیبت شخصیت و عنوان؛ یعنی امام دیده میشود؛ ولی شناخته نمی گردد.
پیشینه غیبت
غیبت و نهان زیستی،پدیده ای نیست که برای نخستین بار و تنها درباره آخرین حجت پروردگار روی داده باشد؛ بلکه از روایات فراوان استفاده میشود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را در پنهانی و غیبت بوده اند و این امر به سبب حکمت و مصلحت خدایی بوده است،نه یک خواسته شخصی با مصلحت خانوادگی.
بنابراین غیبت، یکی از سنت های الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس،نوح، صالح، ابراهیم،یوسف ،موسی،شعیب ،الیاس ،سلیمان،دانیال و عیسی جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهی به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر برده اند.۳
به همین دلیل است که در روایات، غیبت حضرت مهدی (عج) به یکی از سنت های پیامبران دانسته شده است.
امام باقر(ع) فرمود:
در صاحب این امر سنتهایی از چهار تن از پیامبران وجود دارد،اما سنتی که از یوسف پیامبر دارد،غیبت است.۴
فلسفه غیبت
به راستی چرا امام و حجت خدا در پس پرده غیبت قرار گرفته است و کدام علت سبب شد تا مردم از برکات ظهور او محروم گردند؟
درباره علت غیبت، روایات متعدد و متنوعی موجود است که در بیشتر آنها از فلسفه غیبت سؤال شده است. بعضی از روایات علتی را برای غیبت بیان کرده اند؛ ولی بعضی دیگر به گونه ای دیگر با این پرسش برخورد کرده اند که قاعده ای است برای پیدا کردن پاسخی مشترک به بسیاری از سؤالات ما. در این بخش در پی آنیم که با توجه به روایات،به پاسخی مناسب برسیم.
سری از اسرار الهی
ما ایمان داریم که خداوند عالم، هیچ کار کوچک و بزرگی را جز بر اساس حکمت و مصلحت انجام نمیدهد؛ خواه این مصلحت ها را بشناسیم یا نه. نیز همه رویدادهای خرد و کلان جهان با تدبیر پروردگار و به اراده او انجام می پذیرد که یکی از مهم ترین آنها، حادثه غیبت امام مهدی(عج) است؛ بنابراین غیبت آن سرور نیز مطابق حکمت و مصلحت است؛ اگر چه ما فلسفه آن را ندانیم.
امام صادق(عج) فرمود:
بی تردید برای صاحب الامر غیبتی است که هر اهل باطلی، در آن به شک می افتد.
راوی درباره علت غیبت سؤال کرد. حضرت فرمود:
غیبت به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم. غیبت سری از اسرار الهی است؛ ولی چون میدانیم که خداوند بزرگ، حکیم است، می پذیریم که همه کارهای او براساس حکمت است؛ هر چند علت آن کارها برای ما معلوم نباشد.۵
البته چه بسا انسانی که همه افعال خداوند را حکیمانه میداند و در برابر آنها سر تسلیم فرود می آورد، به دنبال دانستن راز و رمز بعضی از رویدادهای عالم باشد، تا به سبب علم به فلسفه یک پدیده آرامش نفس و اطمینان قلبی بیشتری یابد؛ بنابراین به بحث و بررسی درباره حکمت ها و آثار غیبت حضرت مهدی(عج) می پردازیم و به روایات مربوط به آن اشاره می کنیم.
حفظ جان امام
یکی از عواملی که سبب کناره گیری پیامبران از قوم خود می شد، حفظ جان خویش بود. آنها برای اینکه بتوانند در فرصتی دیگر رسالت خود را به انجام رسانند در شرایطی که مورد تهدید قرار میگرفتند، پنهان میشدند؛ همان گونه که پیامبر اسلام از مکه بیرون رفت و در غار پنهان شد. البته همه اینها به دستور و اراده خداوند است. درباره حضرت مهدی(عج) و علت غیبت او نیز در روایات متعدد، چنین امری بیان شده
است.
امام صادق(ع) فرمود:
امام منتظر، پیش از قیام خود، مدنی از چشمها غایب خواهد شد.
از حضرت درباره علت آن سؤال شد. حضرت فرمود: بر جان خویش بیمناک است.۶
شهادت آرزوی مردان خداست؛ ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام وظیفه الهی و به صلاح جامعه و دین خدا باشد؛ اما آنگاه که کشته شدن فرد، به معنای از دست رفتن اهداف باشد، ترس از قتل امری عقلی و پسندیده است. کشته شدن امام دوازدهم که آخرین ذخیره الهی است، به معنای فروریختن کعبه آمال و آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و تحقق نیافتن وعده پروردگار در تشکیل حکومت عدل جهانی است.
استقلال و نبودن تحت پیمان دیگران
آنها که به دنبال ایجاد یک تحول و انقلاب هستند به ناجار در ابتدای قیام با بعضی از مخالفان، عهد و پیمانی می بندند تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند؛ ولی مهدی موعود آن مصلح بزرگی است که در راه برپایی انقلاب و حکومت عدل جهانی با هیچ قدرت ستم گری سازش نخواهد کرد؛ زیرا مطابق روایات فراوان، او مأمور به مبارزه قاطع و آشکار با همه ظالمان است. به همین سبب تا آماده شدن شرایط انقلاب، در غیبت می رود تا مجبور نباشد با دشمنان خدا عهد و پیمانی ببندد.
در روایتی از امام رضا(ع) علت غیبت، این گونه بیان شده است:
برای اینکه آن زمان که با شمشیر قیام می کند، کسی بر عهده او {امام مهدی(عج)} بیعتی نداشته باشد.۷
آزمایش مردم
امتحان کردن مردم ،یکی از سنت های خداوند است. او بندگان خود را به اسباب گوناگون می آزماید تا میزان استواریشان در مسیر حق روشن شود. البته نتیجه امتحان برای خداوند معلوم است؛ ولی در کوره آزمایش ها، این بندگان هستند که ساخته می شوند و به جوهر وجود خود پی می برند.
امام کاظم (ع) فرمود:
هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن بیرون نکند، برای صاحب این امر {امام مهدی(عج)} غیبتی خواهد بود که گروهی از پیروان او، از اعتقاد خود دست بر میدارند. این غیبت، آزمونی است که خداوند با آن بندگانش را می آزماید.۸
تأدیب مردم
وقتی امت، قدر پیامبر و امام را نشناسند و وظایف خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه اوامر او را نافرمانی کنند، رواست که خداوند، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در روزگار غیبت،او ارزش و برکت وجود او را دریابند. در این صورت، غیبت امام به مصلحت امت است؛ گرچه آنها ندانند و درک نکنند.
امام باقر(ع) فرمود:
وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آن ها برگیرد.۹
گفتنی است که در روایات، نکته های دیگری نیز درباره علت غیبت امام دوازدهم که بیان شده اند که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می کنیم. آنچه مهم است، اینکه همان گونه که پیش از این گذشت، «غیبت»، سری از اسرار الهی است و علت اصلی و اساسی آن پس از ظهور آشکار خواهد شد و آنچه بیان شد، عواملی است که در غیبت امام عصر(عج) به تأثیر گذار بوده است.
مراحل غیبت
با توجه به مطالب گذشته، غیبت امام مهدی(عج) امری لازم و ضروری بود؛ ولی از آنجا که همه اقدام های پیشوایان ما،در راستای تقویت پایه های ایمان مردم بود و بیم آن بود که غیبت آخرین حجت الهی، آسیب های جدی به دیانت مسلمین وارد آورد،دوران غیبت با برنامه ریزی دقیق، آغاز شده و ادامه پیدا یافت.
زمینه سازی برای غیبت
یکی از اقداماتی که به آمادگی شیعیان برای دوره غیبت، بسیار کمک کرد، این بود که سالها پیش از ولادت امام دوازدهم (عج) سخن از غیبت آن بزرگوار و ضرورت آن، در گفتار پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح شد. این اقدام سیب آشنایی شیعیان با پدیده غیبت و لزوم آن و نیز چگونگی حوادث و فتنه های غیبت شد،تا به سبب غیبت امام به انحراف نگرایند.
اقدام دیگر که برای زمینه سازی غیبت مفید بود، شیوه ارتباط امام هادی و امام عسکری (ع) با شیعیان بود که در قالبی جدید و به شکل محدودتری انجام گرفت. آن دو امام بزرگوار در آستانه غیبت، به پیروان مکتب اهل بیت آموختند که در بسیاری از نیازهای مادی و معنوی، مجبور به شرفیایی به محضر امام حاضر و ظاهر نیستند؛ بلکه می توانند با مراجعه به وکلای امامان به وظایف خود عمل کنند. این در زمانی بود که «نهاد و وکالت» به وسیله امامان تأسیس شده و در میان شیعیان،شناخته شده بود و شیعیان به این سازمان اعتماد کافی داشتند.
اقدام سوم، دو مرحله ای شدن غیبت بود. در مرحله نخست گرچه امام مهدی(عج) تاج غایب بود، رابطه امام و است به کلی قطع نشد؛ بلکه شیعیان به وسیله «نایبان خاص» با امام خود ارتباط داشتند. این دوره، آمادگی بیشتری برای غیبت کلی و نهایی امام، ایجاد می کرد؛ زیرا شیعیان دانستند که در غیبت کبرا نیز سرگشته و حیران نخواهند بود؛ بلکه عالمان دین و فقیهان امت، به عنوان نایبان عام حضرت در میان آنها و پاسخ گوی نیازهای آنها خواهند بود.
اینک درباره ویژگیهای دو دوره کوتاه و بلند غیبت، مطالبی را می آوریم.
غیبت کوتاه مدت
با شهادت امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق ،دوران امامت امام دوازدهم (عج) آغاز شد. از همین زمان، غیبت کوتاه مدت آن گرامی که به «غیبت صغرا» معروف است، شروع شد و تا سال ۳۲۹ ق (نزدیک به هفتاد سال) ادامه یافت.
مهم ترین ویژگی دوره غیبت صغرا آن است که مردم از طریق تایبان خاص با امام مهدی(عج) در ارتباط بودند و به وسیله آنها پیام های آن حضرت را دریافت می کردند و پاسخ سؤالات خود را می گرفتند. گاهی نیز به واسطه ناپیان امام، توفیق شرفیایی به حضور امام خویش را می یافتند.
نایبان خاص امام زمان (عج) که همگی از علما و بزرگان شیعه و برگزیدگان آن حضرت بودند، چهار تن هستند که به ترتیب دوره نیابت خود، عبارتند از:
- ۱.عثمان بن سعید عمری،وی از آغاز غیبت امام عهده دار نیابت آن حضرت شد و در سال ۲۶۷ ق در گذشت. او وکیل امام هادی و امام عسکری (ع) نیز بوده است.
- ۲.محمد بن عثمان عمری؛ او فرزند نایب اول است که پس از درگذشت پدر بـه مقـام نیابت رسید و در سال ۳۰۵ ق وفات کرد.
- ۳.حسین بن روح نوبختی؛ او پس از ۲۱ سال نیابت، در سال ٣٢۶ ق بدرود حیات گفت.
- ۴.على بن محمد سمری؛ وی در سال ۳۲۹ ق از دنیا رفت و با مرگ او دوران غیبت صغرا پایان گرفت.
تایبان خاص همگی توسط امام عسکری(ع) و امام مهدی(عج) انتخاب گردیده، به مردم معرفی میشدند. شیخ طوسی در کتاب الغیبه خود روایت کرده است که روزی چهل نفر از شیعیان همراه عثمان بن سعید (نایب اول) به حضور امام عسکری(ع) رسیدند. امام(عج)، فرزند خود را به آنها نشان داد و فرمود:
پس از من این فرزند امام شماست. از او اطاعت کنید.بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید، تا عمر او به کمال برسد. پس [در غیبت او] آنچه عثمان بن سعید می گوید بپذیرید و از او فرمان برید که او جانشین امام شماست و کارها به دست اوست.۱۰
در روایتی دیگر امام عسکری(ع) به نیابت محمدبن عثمان (نایب دوم) از امام مهدی(عج) نیز تصریح فرموده است.۱۱
اینها مربوط به دوران قبل از غیبت امام مهدی(عج) بود و در طول غیبت صغرا نیز هر یک از نایبان، پیش از مرگ خود، نائب بعدی را که از سوی امام مهدی(عج) انتخاب شده بود، به مردم معرفی می کردند.
این مردان بزرگ به سبب برخورداری از صفات و ویژگی هایی، برای نیابت خاص ولی عصر(عج) شایستگی یافتند. امانتداری، پاکدامنی، عدالت در گفتار و رفتار، رازداری و پنهان کاری و پوشاندن اسرار اهل بیت در شرایط ویژه غیبت از خصوصیات مهم آنها بود.
ایشان مورد اعتماد و اطمینان امام و پرورش یافتگان مکتب خاندان پاک پیامبر بودند. در کنار همه این صفات زیبا، آنان از توان مدیریت و رهبری شیعیان برخوردار بودند و با فهم و آگاهی کامل و درک حساسیت زمان و بهره گیری از امکانات موجود، جامعه شیعه را در صراط مستقیم الهی هدایت کردند و آنان را از گذرگاه غیبت صغرا به سلامت عبور دادند
مطالعه دقیق دوره غیبت صغرا و نقش مهم نواب اربعه در ایجاد ارتباط بین است و امام به خوبی اهمیت این دوره از حیات امام عصر(عج) را نشان میدهد. وجود این ارتباط ها و نیز راه یافتن برخی از شیعیان به محضر امام خویش در طول دوران غیبت صغرا تأثیر فراوانی در اثبات ولادت امام دوازدهم و آخرین حجت پروردگار داشت. این دستاورد مهم، درست در زمانی بود که دشمنان میکوشیدند تا شیعیان را در برابر تولد فرزندی برای امام عسکری(ع) دچار شک و تردید کنند.
غیبت بلند مدت
در آخرین روزهای عمر نایب چهارم امام مهدی(عج) در نامه ای خطاب به او چنین نگاشت:
بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری! خداوند در مصیبت وفات تو، به برادران دینی ات پاداش بزرگ کرامت فرماید، چرا که تو تا شش روز دیگر به برای باقی خواهی رفت. به کارهایت رسیدگی کن و درباره جانشین پس از خود به کسی وصیت مکن؛ زیرا دوره غیبت کامل و طولانی فرا رسیده است. از این پس ظهوری برای من نخواهد بود. مگر پس از فرمان الهی و آن پس از گذشت مدتی دراز خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فراگیرد و زمین از ظلم و ستم پر شود.۱۲
بنابراین با وفات آخرین نایب خاص امام دوازدهم در سال ۳۲۹ ق دوره غیبت طولانی که به «غیبت کبرا» معروف است آغاز شد. این دوران، همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خداوند، ابرهای غیبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقیم خورشید فروزان ولایت بهره مند شود.
همان گونه که گذشت، در دوره غیبت صغری، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام خود رابطه داشتند و یا تکالیف الهی خود آشنا میشدند؛ ولی در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده، مردم مؤمن برای شناخت وظایف دینی خود تنها به نایبان عام آن حضرت که همان عالمان دینی وارسته و مراجع بزرگ تقلید هستند، مراجعه می کنند. این جریان، مسیر روشنی است که امام مهدی(عج) خود در نامه ای به یکی از چهره های مورد اعتماد شیعه، ترسیم فرمود. در فرازی از این نامه که توسط دومین نایب خاص امام ابلاغ شد، چنین آمده است:
وأما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلى رواه حدیثنا فَإِنَّهُم حَتى عَلَیْکُم وَأَنَا حجه الله علیهم۱۳
و اما در مورد رویدادهایی که (در آینده) رخ خواهد داد به راویان حدیث ما {فقها} رجوع کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.
امام هادی(ع) در بیان نقش علمای دینی در زمان غیبت فرمود:
اگر نبودند عالمانی که پس از غیبت امام مهدی(عج) مردم را به سوی آن حضرت بخوانند و آنها را به سوی امامشان هدایت کنند و با حجت ها و دلیل های محکم الهی از دین او که دین خداست حمایت کنند و اگر نبودند آن عالمان هوشیار که بندگان خدا را از دامهای شیطان و شیطان صفتان و از دشمنی های دشمنان اهل بیت نجات دهند، هیچ کس نمی ماند، مگر اینکه از دین خدا بیرون می رفت؛ ولی ایشان هستند که سررشته دلها و افکار و عقاید شیعیان را با استواری در دست دارند؛ آنچنان که کشتی بان، سکان کشتی را به دست می گیرد. آن عالمان برترین بندگان نزد خداوند متعال هستند.۱۴
منابع:
۱. الغیبه لعمانی، باب ۱۰، ج ۳، ص ۱۴۶. ۲.کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۳ – ۴۶، ص ۲۸. ۳.کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، باب اول تا هفتم،ص ۲۵۴ تا ۳۰۰. ۴.همان،باب ۳۲،ح ۶،ص ۳۲۶.
۵.همان، ج ۲، باب ۴۴ ج ۱۱، ص ۲۰۴. ۶. همان، ج ۱، ص ۲۳۳. ۷.همان، ج ۴. ۸.الغیبه طبرسی، فصل ۵ ح ۲۸۴ من ۲۳۷. ۹.علل الشرائع، ص ۲۴۴ باب ۱۷۹. ۱۰.الغیبه طوسی، ح ۳۱۹ ص ۳۵۷.
۱۱.همان، فصل۶ ،ح ۳۱۷، ص ۳۵۵. ۱۲.همان، ج ۳۶۵ . ۱۳.کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲ باب ۴۵، ح ۳ من ۲۲۶. ۱۴.احتجاج، ج ۱، ج ۱۱، ص ۱۵.