شهید ایرج آقا بزرگی
نام شهید: ایرج آقا بزرگی
تولد: ۱۶ دی ۱۳۴۱
شهادت: ۲۶ دی ۱۳۶۵
شهید ایرج آقا بزرگی، فرمانده واحد آموزش نظامی تیپ۴۴ قمربنی هاشم(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
روز ۱۶ دی ماه سال ۱۳۴۱ شمسی عنایات بیپایان خداوندی کودکی را در روستای «نافچ» درشهرستان « شهرکرد » به خانوادهای پر تلاش، مذهبی و عاشق امام حسین(ع) مرحمت فرمود که «ایرج» نام گرفت.
گوشت و پوستش از همان ابتدا با عشق حسین(ع) عجین شد.
او با این که در کودکی به بیماریهای سختی مبتلا شد ولی خدا او را از چنگال بیماریها نجات میداد و نگهدار و حافظش بود تا این که دوران دبستان و راهنمایی را در روستای نافچ گذراند.
دوران دبیرستان را در شهرکرد به پایان رسانید. این دوران که همزمان با انقلاب شکوهمند اسلامی بود.
شهید ایرج آقا بزرگی همگام با مردم در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد
و در این زمان فعالیتهای زیادی تحت رهبری روحانیت مبارز داشت. بعد از پیروزی انقلاب هم در مبارزه با ضد انقلاب نقش فعالی داشت.
ایرج، سرداری رشید و دلاور در عین حال بسیار ساده و متواضع بود و هیچ گاه حاضر نشد نام فرمانده بر خود بگذارد.
بلکه همیشه خود را یک بسیجی ساده میدانست.
او همانند ابوالفضل، پرچمدار کربلا، در راه یاری حسین زمان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. بچههای گردان یازهرا(س) از سخنان برخاسته از ضمیر پاکش روحیه میگرفتند.
آن هنگام که از خاطرات یاران شهیدش میگفت و اشک در چشمانش حلقه میزد، میگفت
” از یک خانواده هفت نفر و بیشتر شهید شدهاند. این خانوادهها چقدر چشمانتظاری بکشند؟ چقدر به مردم قول بدهیم؟
مگر اسم ما را سپاهیان محمد(ص) و راهیان کربلا نگذاشتند؟
مگر سپاهیان محمد(ص) مکه را فتح نکردند؟ پس چرا ما کربلا را فتح نکنیم؟
مردم انتظار دارند که ما کربلا را فتح کنیم و شما باید شور و حالی که از اول داشتهاید، الان نیز داشته باشید و با قلبهای مطمئن برای پیروزی و برای عملیات حرکت کنید. به این مسئله توجه داشته باشید که اگر خدا در عملیات به ما کمک نکند، ما به هیچوجه پیروزی را به دست نمیآوریم.
نیروهای عظیم و مهمات در درجه دوم است. اتکا به خدا و معنویت است که پیروزی میآفریند.
ما در مقابل نیروهای زیاد دشمن، مگر بیشتر از یک آرپیجی و یک کلاش داریم؟
پس آن که پیروزی میدهد، کس دیگر است (خدا). پس دعا کنید. قلبتان مطمئن و ایمانتان راسخ باشد تا انشاءالله با حملهای بزرگ دشمن را از بین ببریم.
از سخنان دیگرشان که به بچهها فوقالعاده روحیه میداد، مجسم کردن لحظات پیروزی پیش چشم آنان بود.
میگفت:
“شما در نظر بگیرید یک روز بروند به امام امت بگویند دیگر مسئله جنگ حل شده، به مردم اعلام کنند که دیگر راه کربلا باز شده؛ ببینید چه حالی پیدا میکنند!
به خانوادههای شهدا بگویند حالا دیگر بیایید به کربلا برویم به دنبال عزیزانتان بگردیم! اسرا از چشمانتظاری دربیایند. تا کی پشت این درهای بسته بمانند؟”
گزیدهای از وصیتنامه شهید ایرج آقا بزرگی:
با درود بر خاتم الانبیاء، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان آن حضرت از مولای متقیان تا حضرت حجت بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در آخر می گویم
که فرزندم محمدمهدی را بر سر قبرم شبهای جمعه رها کنید تا بر سر قبرم بازی کند که بفهمد که پدرش برای چه و در چه راهی به شهادت رسیده است
و او را طوری تربیت کنید که سرباز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شود
و در راه خدا به جهاد با دشمنان اسلام برخیزد و امیدوارم که خداوند اسلام را بر کفر پیروز گرداند و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک گرداند، و امام امت را تا ظهور مؤید و منصور بدارد.